جوی و تشنه
یک بار یکی از دوستانم جوی آبی را به من نشان داد و گفت: فلانی، این جوی آب را می بینی که هرز می رود؟ بارها با خود فکر کرده ام که اگر بتوانم کل آب را به داخل مزرعه خود بکشم چه مزرعه حاصل خیزی خواهم داشت.
گفتم: منظورت کدام مزرعه است؟
گفت: منظورم ثروت هایی است که اینگونه به هرز می رود. ای کاش سدی می توانستم بسازم و تمام پول هایی که به مانند آب این جوی به هرز می رود را به حسابم واریز کنم.
ما اینگونه مردمی هستیم؛ همه آب جوی را فقط برای مزرعه خود می خواهیم انگار بقیه داخل آدم هم نیستند.
+ نوشته شده در پنجشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۱ ساعت 15:56 توسط لطف اله شیرین زبان
|
من لطف اله شیرین زبان متولد1345دارای دو فرزند به نامهای نیلوفر و محمدحسین می باشم. دارای مدرک کارشناس پرستاری از دانشگاه شهیدبهشتی تهران. یازده کتاب مجموعه داستان و یک رمان تاکنون چاپ کرده ام.